از همان روزهای نخستِ حمله وحشیانۀ رژیم صهیونیستی، که با ترور تعدادی از عالیترین فرماندهان نظامی و دانشمندان ایران همراه بود، گفته میشد آیتالله خامنهای، رهبری جنگ را شخصاً و بهصورت مستقیم بر عهده گرفته است. جنگی وجودی که به گفته طرفین، جنگ بر سرِ سرنوشت منطقه است و از همین رو کمتر کسی تصور میکند که با توقف حملات رژیم، تا زمانی طولانی آرام گرفته باشد. در این شرایط، آقای خامنهای در دیدار با خانوادۀ شهدای حملات رژیم صهیونیستی، موضوعی را به میان کشید که برخلاف انتظار، به نظر میرسد عمیقاً با آیندۀ جنگِ ما گره خورده است:
«آنچه مهم است، این است که توجّه داشته باشیم که ایران اسلامی بر اساس «دین» و «دانش» بنا شده و به وجود آمده... آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، آمریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شما است.»
این جملات نه در شرایط عادی و در حضور جمعی از دانشجویان و طلاب، که در میانۀ جنگی سرنوشتساز و در حضور خانواده شهدای جنگ بیان شده است؛ در شرایطی که تنشهای منطقه ما هر روز بیشتر شده و هر لحظه انتظار میرود آتش جنگ دوباره شعله گیرد. در این میان، آیا یادآوری اساس جمهوری اسلامی، صرفاً بحثی نظری یا الهیاتی است که میتوانست در هر زمان دیگری نیز مطرح شود؟ روشن است که در نگاه صاحبنظران حرفهای ژئوپلیتیک، این عبارات صرفاً جملاتی انگیزهبخش و امیدبخش هستند که صرفاً جنبه تبلیغاتی دارند. اما آیا اینها تفسیری دور از واقع هستند، یا در نسبتی با ژئوپلیتیک منطقه ما قرار دارند؟
آقای خامنهای در سخنرانی خود میگوید با ما میجنگند، چون جمهوری اسلامی به دنبال دین و دانش است؛ دانشمندان ما را شهید میکنند، چون جوانان ما راهی در دانش در پیش گرفتهاند. چگونه ممکن است ملّتی را به خاطر تلاش و پژوهش علمیاش دشمن بدارند؟ این چگونه دشمنی است و چگونه علمی است که چنین دشمنی برمیانگیزد؟ اسرائیل جغرافیایی است که دانشمندان را میکشد و در مقابل جمهوری اسلامی به دانشی دعوت میکند که مولد جغرافیاست. اسرائیل با هر دانشی که مستعد تولید جغرافیا باشد، دشمن است. در اینجا طرح دانش اشاره به استعدادی واقعی در معادلات ژئوپلیتیک دارد که در تحلیلهای واقعگرایانه دیده نمیشود.
رهبر انقلاب پیشتر توضیح داده است که اساس آنچه دین به آن دعوت میکند، ایستادگی و مقاومت است. اما در اینجا طرح دین در کنار دانش، به چیز تازهای اشاره دارد. طرح دانش مقاومت را به طرحی برای زندگی تبدیل کرده و آن را واجد آینده میکند. طرح دانش در کنار دین، طرح دانشی است که مؤمن است و مقاوم؛ دانشی که مولّد است و نیروهای درونی یک ملت را زنده میکند؛ چنانکه ایشان بارها در تفسیر حدیث «العلم سلطان» قدرت و استقلال کشور را در تقویت علم و مشارکت در آن دانسته است؛ قدرتی که مولد است و به هیچ، جز دانش و اهل آن تکیه ندارد.
ملتی که بر دانش تکیه میکند، اراده کرده تا بر قدرتِ مولّد نیروهای جوان خود تکیه کند. تکیه بر دانش، تکیهکردن بر اموری ازپیشدادهشده، همچون منابع و موقعیت طبیعی و جغرافیایی نیست که ممکن است برخی کشورها از سر اتفاق از آن برخوردار باشند؛ بلکه تکیه بر امری است که داشتن و نگهداشتنش بر عهده نیروهای جوان و ارادهمند یک ملت است. استقامت بر مقاومت و استقلال تنها برای ملتی ممکن است که مسلح به دانش باشد. این را میتوان در طرح رهبر انقلاب از تولید هم پیگیری کرد؛ آنجا که ایشان در طرح تولید برای اقتصاد سیاسی ایران، بر تولید دانشبنیان تأکید دارد؛ تولیدی که هم ارزش افزودۀ فراوانی دارد و هم وابستگی کمتری به ابزار و ملزومات عرفی صنعتی دارد که ممکن است ایران به دلیل تحریم صاحبان فعلی تکنولوژی، دسترسی کافی به آن نداشته باشد. دانش تکیه بر خود و اهل خود دارد و نه هیچ چیز دیگر.
اینکه اساس جمهوری اسلامی دین و دانش است، حدود جبهۀ ما و آنچه بر سر آن میجنگیم را روشن میکند. ایران در پی دانشی است که اهل آن بتوانند بر پای خود بایستند و مستقل باشند؛ دانشی که از آنِ انسان است و انسان در پیگیری آن میتواند انسانبودن خود را تحقق بخشد. دشمن ایران نیز دقیقاً تلاش دارد به همین نطقه ضربه بزند. این گفتار، قطبنمای جغرافیای سیاسی ایران را روشن کرده و میگوید در برابر چنین دشمنی، ایران باید بیشازپیش در پی «دانش» خود حرکت کند. اینجا دانش، فناوری و ارادۀ نیروهای جوان به هم گره میخورد و حدود جغرافیای سیاسی ایران و معنای شکست و پیروزیاش را مشخص میکند. آنچنانکه گویا امروز در ایران هرکس از دانش و تولید ملی صحبت کند، از ایران حرف میزند.
در مقابل، نظام سلطه وعدۀ فناوری و دانشی میدهند که بینیاز از جوانان و تلاش نخبگان و نیروهای درونی یک ملت است و میتواند بهمدد پولِ نفت و هر مادۀ خام دیگر یا قرارگرفتن در معادلاتِ ازپیشمشخص جهانی بهدست آید. حال آنکه تجربه نشان میدهد این منافع برای هر کشوری محقق نخواهد شد.
بر این اساس، گفتار جغرافیای دین و دانش، گفتاری است عمیقاً سیاسی و دعوتی دارد برای نیروهای مقاومت و مردم منطقه ما. مقاومت باید پیگیر دانش باشد و آینده خود را در جوهرۀ آن جستوجو کند. در فقدان این پیگیری، مقاومت تبدیل به شورشهایی لجوج و ارتجاعی میشود که ممکن است در هر شکستی بهسادگی پایان پذیرد.