این یک واقعیتِ آشکار است که سرگذشتِ نوع انسان، به غایت غبارآلود و مبهم است. هیچ نقطهای در تاریخِ بشر نیست که بتوان بیلکنت و تردید در بابِ آن سخن گفت. این وضعیتِ ابهامآلود به موازاتِ بازگشت به عقب در سیرِ تاریخ، تشدید میشود. در این میان، نقطهای هست که میتوان بیهیچ تردید و لکنتی آن را غبارآلودهترین و مبهمترین نقطه نامید؛ لحظهای که هر چند هیچ شاهدِ ملموس و عینی از قدمت، ویژگیها و چگونگیِ وقوعِ آن در دست نداریم، اما در عین حال به یقین میدانیم که رخ داده و بر ما و هر آنچه در پیرامونمان مییابیم، گذشته است: «لحظۀ سرآغاز». این غریبِ آشنا، این لحظۀ بهغایت تاریک و در عین حال یقینی، در کنارِ پرسش از لحظۀ پایان یا سرنوشت (که آن نیز به همین مقدار تاریک و یقینی است)، در اعصارِ گوناگون محلّ و موضوعِ پرسشِ متفکران بوده است.