اطلاعیه
طرح بحث رسالۀ «همبستگی متقابل حقوق و سیاست در پرتو پدیدارشناسی نظم حقوقی»
جلسه اول

این یک واقعیتِ آشکار است که سرگذشتِ نوع انسان، به غایت غبارآلود و مبهم است. هیچ نقطه‌ای در تاریخِ بشر نیست که بتوان بی‌لکنت و تردید در بابِ آن سخن گفت. این وضعیتِ ابهام‌آلود به موازاتِ بازگشت به عقب در سیرِ تاریخ، تشدید می‌شود. در این میان، نقطه‌ای هست که می‌توان بی‌هیچ تردید و لکنتی آن را غبارآلوده‌ترین و مبهم‌ترین نقطه نامید؛ لحظه‌ای که هر چند هیچ شاهدِ ملموس و عینی از قدمت، ویژگی‌ها و چگونگیِ وقوعِ آن در دست نداریم، اما در عین حال به یقین می‌دانیم که رخ داده و بر ما و هر آنچه در پیرامون‌مان می‌یابیم، گذشته است: «لحظۀ سرآغاز».  این غریبِ آشنا، این لحظۀ به‌غایت تاریک و در عین حال یقینی، در کنارِ پرسش از لحظۀ پایان یا سرنوشت (که آن نیز به همین مقدار تاریک و یقینی است)، در اعصارِ گوناگون محلّ و موضوعِ پرسشِ متفکران بوده است.

دیدگاه شما
ارسـال دیدگـاه



پرسش فلسفی اگر در پی اساس است، راهی جز یافتن آن در انضمامیت ندارد و سیاست اگر قرار است به اجتماعِ سیاسیِ انسان بیندیشد، ناگزیر از درک انضمامی سرشت آن است. آنچه اینجا به‌نحو شگفت‌انگیزی خود را نشان می‌دهد، وضع نقیضه‌گونی است که فلسفه و سیاست را به هم می‌رساند؛ یعنی پیگیریِ اساس در وضع ناپایدار سیاست. در این وضعِ نقیضه‌گون، نه امر ناپایدار همچون تجربۀ پراکنده است و نه اساس چیزی در بنِ مطلق امور.